نام پدر سوان ّسیس کیلیکی از صاحب منصبان بحریۀ ایران بزمان خشایارشا. (ایران باستان ص 742) ، شکافته شدن، بسیار نگریستن بسستی و بر هم زدن چشم، اندک اشک ریزه ریختن: ارمش فی الدّمع، ای ارش قلیلاً. (منتهی الأرب)
نام پدر سواِن ِّسیس کیلیکی از صاحب منصبان بحریۀ ایران بزمان خشایارشا. (ایران باستان ص 742) ، شکافته شدن، بسیار نگریستن بسستی و بر هم زدن چشم، اندک اشک ریزه ریختن: اَرْمَش َ فی الدّمع، ای ارَش قلیلاً. (منتهی الأرب)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان کاشان، واقع در 21هزارگزی جنوب خاوری کاشان و 2هزارگزی باختر شوسۀ کاشان به نطنز. این ناحیه دامنه و معتدل است. آب آن از دو رشته قنات و محصول آنجا غلات و پنبه و پیاز و میوه. شغل اهالی زراعت است و برخی برای تأمین معاش به طهران برای کارگری می روند. صنایع دستی زنان قالی بافی است و راه فرعی بشوسه دارد. مزرعۀ گز با 50 نفر سکنه جزء این آبادیست. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان کاشان، واقع در 21هزارگزی جنوب خاوری کاشان و 2هزارگزی باختر شوسۀ کاشان به نطنز. این ناحیه دامنه و معتدل است. آب آن از دو رشته قنات و محصول آنجا غلات و پنبه و پیاز و میوه. شغل اهالی زراعت است و برخی برای تأمین معاش به طهران برای کارگری می روند. صنایع دستی زنان قالی بافی است و راه فرعی بشوسه دارد. مزرعۀ گز با 50 نفر سکنه جزء این آبادیست. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
آنکه دست او از کار بسیار کردن از آبله خراشیده باشد. (آنندراج) (غیاث) ، کسی که بر دست خود پنبه پیچیده و کارهای سخت و دشوار را میتواند بجا آورد. (ناظم الاطباء)
آنکه دست او از کار بسیار کردن از آبله خراشیده باشد. (آنندراج) (غیاث) ، کسی که بر دست خود پنبه پیچیده و کارهای سخت و دشوار را میتواند بجا آورد. (ناظم الاطباء)
نوعی از پارچه و جامۀ تنک و ملایم است که آن را به شیرازی نرمه گویند. (برهان قاطع) (از فرهنگ نظام) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جامه و پارچۀ تنک نازکی است که نرمه هم گویند. (فرهنگ خطی) : چو دال شرب سفید است و نرم دست بنفش بیا بنفشه و نرگس به گلستان بنگر. نظام قاری. نرم دستی که به هجرانش شب اندر روزم تافته روز من و مانده به عشقش افکار. نظام قاری
نوعی از پارچه و جامۀ تنک و ملایم است که آن را به شیرازی نرمه گویند. (برهان قاطع) (از فرهنگ نظام) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جامه و پارچۀ تنک نازکی است که نرمه هم گویند. (فرهنگ خطی) : چو دال شرب سفید است و نرم دست بنفش بیا بنفشه و نرگس به گلستان بنگر. نظام قاری. نرم دستی که به هجرانش شب اندر روزم تافته روز من و مانده به عشقش افکار. نظام قاری